معماری به انگلیسی (Architecture) ، شیوه و سبک نقشهکشی ، طراحی و ساخت ساختمانها و دیگر سازههای فیزیکی است.
آثار معماری ، سمبل فرهنگ یک ملت به شمار میروند و در ردیف آثار هنری قرار میگیرند.
در اغلب موارد، تمدنهای تاریخی را با آثار معماری بهجامانده از آنها میشناسیم.
معماری به فعالیت طراحی یک معمار گفته میشود
هم طراحی در یک سطح بزرگ مانند طراحی شهری و چشماندازها و هم طراحی در سطوح کوچکتر مانند طراحی جزئیات و مبلمان را شامل میشود.
معماری مجبور است اشکال، فضا و محیط را بهگونهای طراحی کند که ;
کاربرد، تکنیک، محیط زیست و زیبایی را بازتاب کنند؛
و در همین حین، نیازمند ابتکار و ترکیب مواد با تکنولوژی و نور با سایه است.
اغلب در برخورد با الزامات، باید مصمم باشد.
البته معماری، جنبههای واقعی ساختمانها و سازهها را نیز در برمیگیرد؛
یعنی مواردی چون برنامهریزی، تخمین هزینه و مدیریت پروسه ساختوساز را نیز بر عهده دارد.
اسناد تهیهشده توسط معمارها، یعنی نقشهها، پلانها و مشخصات فنی، معمولاً ساختار یا رفتار ساختمان یا هر نوع سیستمی که ساخته شده را تعریف میکنند.
همچنین، کلمه معماری به معنای توصیف دیگر سیستمهای طراحی، بخصوص در حیطه فناوری اطلاعات میباشد.
کتاب De Architectura، اثر ویترویوس معمار رومی، نخستین کتاب باقیمانده در باب معماری است.
طبق نظر او، یک ساختمان خوب باید سه اصل ایستایی، کارایی و زیبایی را به همراه داشته باشد.
ایستایی: یک ساختمان باید بادوام باشد و تحت شرایط خوبی باقی بماند.
کارایی: ساختمان باید هماهنگ با هدفی باشد که از ساخت آن در نظر داشتهاند.
زیبایی: ساختمان باید ظاهری زیبا و دلپذیر داشته باشد.
ویترویوس معتقد است؛ معمار باید تمام تلاشش را بکند تا این سه نگرش را تا حد ممکن اجرا کند.
لئون باتیستا آلبرتا، کسی که در رسالهاش به توضیح نظریه ویترویوس پرداخت؛
زیبایی را در درجه اول، به عنوان یک موضوع تناسب در نظر گرفت.
از نظر آلبرتا، قوانین تناسب، چیزهایی هستند که بر شخصیت انسانی آرمانی تأثیر دارند.
سبک و شیوه در کارهای هنری تا قرن شانزدهم، فروغ چندانی نداشت تا اینکه
واساری دست به کار شد و کتابی در مورد مشاهیر دنیای نقاشی، مجسمهسازی و معماری نوشت؛
این کتاب در قرن هجدهم به زبانهای ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی و انگلیسی ترجمه شد.
در اوایل قرن نوزدهم، Pugin، کتابی تحت عنوان Contrasts نوشت.
همانطور که از اسم کتاب نیز مشخص است به شرح دنیای متضاد مدرن و صنعتی میپردازد؛
بیاناتی که تصویر آرمانی دنیای قرون وسطی را بیاعتبار میکند.
این معمار گوتیک، فقط به شکل معماری واقعی مسیحیت معتقد بود.
منتقد هنری انگلیسی قرن نوزدهم، جان راسکین، در سال ۱۸۴۹، کتاب Seven Lamps Of Architecture را منتشر کرد.
او بیشتر روی چگونگی شکلگیری معماری متمرکز شد.
او معماری را هنری برخاسته شده از بین آدمیان برمیشمارد که به تزئین ساختمانها میپردازد؛
مکانهایی که موجب سلامت روحی، جسمی و لذت آنها میشوند.