استخدام
استخدام
داشتن تصویری از داوطلب که رزومه او را جزییتر کند حائز اهمیت است.
اگر اندکی از داستان زندگی و گذشتهی حرفهای او بدانید میتوانید حدس بزنید که عکسالعمل او در برابر مسائل کار چگونه خواهد بود و این که آیا با فرهنگ کاری سازمان می تواند همراه شود یا نه.
بخش عمده مدیریت پروژه از صنعتی به صنعت دیگر مشابه است. پس اگر داوطلب قبلا در این صنعت کار نکرده، دلیلی برای رد کردن او وجود ندارد اما داشتن چنین سابقهای یک امیتاز مثبت محسوب میشود.
این سوال، گفت و گوی نظری را به یک بحث عملی تبدیل میکند. از این جا متوجه خواهید شد که فرد چگونه در سازمان پروژهها را مدیریت خواهد کرد.
همچنین برداشتی از نحوهی رهبری تیم و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات توسط داوطلب را نمایانگر میسازد.
روشهای بسیاری برای مدیریت وجود دارد و همه آنها نکات مثبت و منفی خود را دارند.
مدیر پروژه باید به تناسب پروژه تصمیم بگیرد که چطور به آنها جهت دهد.
این روشها طیفی از رویکرد بالا به پایین تا رهبری خدمتگزار را شامل میشود.
مدیران پروژه باید قادر به برقراری ارتباط موثر با اعضای تیم، سهام داران، فروشندگان و… باشند.
هر گروهی شیوه ارتباطی نسبتا متفاوت خود را می طلبد. مثلا سهامداران می خواهند خطوط اصلی را بدانند در حالی که تیم ها به جزییات نیازمندند.
پروژه ای که مدیر پروژه ی آن نتواند ارتباطات شفافی برقرار کند، از همان آغاز شکست خورده است.
هر پروژهای به موانعی بر میخورد اما هر مدیر پروژهای قبل از علنی شدن مساله و تبدیل شدن آن به یک مشکل لاینحل متوجه آن نمیشود.
توانایی نظارت و پیگیری پیشرفت پروژه و تشخیص به موقع نرسیدن به اهداف تعیین شده شاید مهمترین وظیفه مدیر پروژه باشد.
وقتی مدیر پروژه متوجه عدم همخوانی پیشرفت پروژه با برنامه آن میشود چه گامهایی را برای بازگرداندن پروژه به مسیر اصلی انجام میدهد بی آن که تشکیلات را به خطر بیاندازد؟
مدیر پروژهای که ارزش استخدام شدن داشته باشد به این سوال با جزییات کاربردی پاسخ میدهد.
البته که «پروژه ایده آل همین پروژه شما است» اما به جد تلاش کنید که آنها صادقانه پاسخ بدهند.
به این ترتیب کارفرما از کارهایی که فرد را سر شوق میآورد و حتی شاید در آنها بهترین باشد باخبر میشود و میتواند مدیر پروژه را در پروژه درستی مشغول کار کند.
مدیران پروژه به طرحریزی پروژه و رهبری تیم به سوی موفقیت میپردازند اما همواره مساله بودجه مطرح است لذا آنها باید هر چه بهتر بدانند که چطور از بودجه استفاده کنند.
همهی پروژهها زیر یک سقف اجرا نمیشوند.
منابع ضروری وجود دارند که باید برون سپاری شوند.
در این صورت نسبت به زمانی که با کارگران کار میشود استخدام شیوههای مدیریتی متفاوتی لازم میآید.
دانستن این که داوطلبان، افراد و منابع را چگونه مدیریت میکنند میتواند نکتهای اساسی در استخدام باشد.
در بهترین تیمها هم پیش میآید که برخی افراد عملکرد ضعیفی نشان میدهند.
حین انجام پروژه فرصت توقف کار و تغییر تیم وجود ندارد.
مدیر پروژه باید بتواند از پس این مشکلات بر آید و بداند که چگونه از همان آغاز مانع عملکرد ضعیف شود.
مدیران پروژه هم آدم هستند و ممکن است از همان ضعفهایی که دیگران دچارش میشوند رنج ببرند.
تفاوت مدیر پروژهی خوب و عالی در توانایی نظارت بر خود و پاسخ فعالانه دادن به ضعف عملکرد است.
باید سوالاتی پرسیده شود که از قبل به پاسخ آنها فکر نشده است.
در واقع کارفرما به دنبال یک پاسخ دقیق از این سوال نباید باشد و صرفا بخواهد توانایی مواجهه نقادانه و جدی
داوطلب با چنین پرسشی را محک بزند زیرا در طول پروژه پرسشها و چالشهای پیش بینی نشدهای سر بر میآورند.
آخرین چیزی که نیاز است دقت شود این است که مدیر پروژهای جذب شود که همه بار را بر دوش خود بکشد.
این سوال تا حدی فریبکارانه است یا حداقل به طور تلویحی سوالی دیگر در خود دارد.
در واقع با پرسش این سوال نمیخواهید بدانید که او کارها را به دیگران محول میکند یا نه بلکه چگونگی این کار محل پرسش است.
هر کسی اشتباه میکند، مهم نحوه ی مواجهه با اشتباه است.
اگر داوطلب بگوید که تاکنون هرگز مرتکب اشتباهی نشده میتوان مطمین بود که صادق نیست و رزومه او را به سطل آشغال انداخت.
وقتی دربارهی اشتباهاتش میگوید باید توجه شود استخدام که آیا مسئولیت آن را میپذیرد یا نه و البته اینکه چطور آن را حل کرده است.
این پرسش مشخص میکند که فرد تا چه حد از پروژههای گذشته درس گرفته. هر پروژه تجربیاتی ارائه میکند که مدیر پروژه با آنها رشد میکند.
همیشه در یک روز کارهایی بیش از آن چه میتواند انجام گیرد وجود دارد.
مدیر پروژه باید تعیین کند که انجام چه کاری حیاتی است و چه چیزی میتواند فروگذاشته شود.
مدیر پروژه نیاز به ابزارهایی برای طرحریزی، نظارت و گزارش پروژه دارد.
این پرسش مشخص میکند که وی تا چه حد نسبت به استخدام این ابزارها به روز است و به علاوه تصویری از ابزارها و فرآیندهایی که در مدیریت یک پروژه به کار میگیرد ارائه میدهد.
راههای بسیاری برای مدیریت پروژه وجود دارد.
کارفرما با مطرح کردن این پرسش میخواهد بداند که آیا مدیر پروژه، این روشهای متعدد را می شناسد یا نه و مهمتر از آن، آیا میتواند بهترین روش شناسی را برای پروژه به کار گیرد.
در بهترین تیمها هم اختلاف پیش میآید.
تیمهای خوب با هم همکاری و به یکدیگر اعتماد میکنند.
یک مدیر پروژهی خوب تا حدی یک روانشناس است که میداند تعارضها را چطور به سرعت رفع کند.
این سوال برای این نیست که واقعا به رازی از زندگی شخصی او پی برده شود،
بلکه بیشتر میخواهد نحوه مواجه او با سوال را مورد سنجش قرار داد و استخدام به جای نقابی که او از پشت آن خود را معرفی میکند،
چهره واقعی او را ببینید. این سوال نشان دهندهی مهارت ارتباطی فرد تحت فشار است.